خودم....

ساخت وبلاگ

چند روز پيش رفتم مسافرت بنظرم طبق قانون كائنات حالم بايد بهتر ميشد ولي نشد

هرچي فك كردم چرا نفهميدم......

اومديم خونه.....ديدم اي دل غافل اصل كاري رو با خودم نبردم(خودم)

اونقدر عجله داشتم براي سفر كه شايد حال دلم بهتر بشه كه(خودم) رو گوشه تختم يادم رفت

بيچاره (خودم)خيلي دلم براش ميسوزه ..خيلي گناه داره..بچه خوبيه هاولي......من زياد حواسم بهش

نبوده واس همين يه ذره لوسه زود قهر ميكنه

اين دفعه فك كنم (خودم)عمدا رفت زير تخت كه من پيداش نكنم و باهام نياد....

فك كنم خيلي گريه كرده آخه بالشم خيس بود

امشب بهم گفت دربارم بنويس گفتم چشم مينويسم :

خودم عزيزم من واقعا عاشقتم.......خيلي خيلي دوست دارم

خوبه؟راضي شدي؟داره يه لبخند تلخ بهم ميزنه ميگه كافي نيس!

چرا؟خب چيكاركنم؟

ميگه:خودت شو!خود سابقت....گذشت زمان عوضت نكرده ...عوضيت كرده!

چه خودم بي ادبي دارما!

ميگه:بي ادب خودتي...اگه درس بودي ..اگه انسان بودي (رو انسان خيلي تاكيدميكنه)منم الآن

اينجوري گوشه تخت كز نميكردم!

باشه خودم عزيز من خوب ميشم...... ميشم عين خودت خود خودت!

زندگي من...
ما را در سایت زندگي من دنبال می کنید

برچسب : o l c,o l x,o l d, نویسنده : dmones007a بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 2 دی 1395 ساعت: 1:56