فانوس

ساخت وبلاگ

روزي مجنون از سجاده شخصي عبور كرد مرد نمازش را شكست وگفت:اي مرد! در حال راز و نياز با خدا بودم تو چگونه اين رشته را بريدي؟مجنون لبخندي زدو گف عاشق بنده اي هستم و تورا نديدم تو عاشق خدايي و مرا ديدي؟؟!!!!!!

با تمام وجود گناه كرديم نه نعمت هايش را از ما گرفت و نه گناهانمان را فاش كرد...اگر بندگي اش را ميكرديم چه مي كرد!!!

شرم ميكنم با ترازوي كودك گرسنه كنار پياده رو وزن سيري ام را بكشم...

ما ميتونيم كه خيلي چيزا به آدماي اطرافمون هديه كنيم..مثل عشق لذت محبت و...ولي لياقت داشتن اينها رو ما نمي تونيم بهشون بديم!

ميگويند سختي ها نمك زندگي است...اما چرا كسي نفهميد؟نمك براي من كه خاطراتم زخمي ست شور نيست...مزه درد ميدهد!

زندگي مرا كشت...مانده ام مرگ ديگر با من چه ميكند....

زندگي من...
ما را در سایت زندگي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmones007a بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1395 ساعت: 6:09